موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نژاد نژاد مردم روستای دهرود و کردوان استان بوشهرو... زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و دستهٔ زبانهای ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایران باستان باز میگردد. روند تاریخی زبان فارسی را به سه دوره باستان، میانی و نو بخش میکنند. زبان فارسی امروزی ریشه در فارسی میانه دارد و فارسی میانه ریشه در فارسی باستان. و فارسی تنها زبان ایرانی است که هر سه دوره تاریخی آن ثبت شده و از آنها نوشتارهایی بهجا ماندهاست. زبان فارسی به عنوان یکی از گویشهای قوم و تیره پارس که به جنوب غربی فلات ایران کوچیده بود آغاز شد و با چیره شدن خاندان هخامنش که از این تیره بودند بر سرزمینهای گستردهای در فلات ایران و پیرامون، فارسی نیز (در شکل آنزمان خود یعنی پارسی باستان) زبان چیره و زبان اداری این منطقه پهناور شد. پارسی باستان مانند تمامی زبانهای هندواروپایی آغازین زبانی بود با دستور زبان پیچیده، و دارای حالتهای صرفی گوناگون. بسیاری از مردم غیرایرانیزبان منطقه وسیع شاهنشاهی هخامنشی نیز به آموختن فارسی روی آوردند و از این تماسها و گسترشها به عنوان یکی از دلایل روند سادهتر شدن دستور زبان پیچیده پارسی باستان یاد میکنند. در اواخر دوره هخامنشی پارسی باستان با سادهسازیهای پیوسته به شکل اولیهای از پارسی میانه تبدیل شدهبود. پارسی در زمان شاهنشاهی اشکانیانتاثیرات گوناگونی از زبان پارتی گرفت اما با چیرگی ساسانیان خود تبدیل به زبان برتر و زبان رسمی و اداری ایران شد و در منطقه وسیعی گسترش یافت. فارسی میانه در مناطقی چون آسیای میانه رفتهرفته زبان رایج بازرگانان و بعداً زبان دیگر اقشار مردم شد. در سدهٔ سوم پس از میلاد نوشتههای نخستین پادشاهان ساسانی به سه زبان ضبط شدهاند: پارتی، فارسی میانه و یونانی. پارتی زبان فروانروایان اشکانی بود که قلمرو حکومت خود را بهتدریج از شمال خراسان بر همه ایران گسترش دادند. فارسی میانه زبان فرمانروایان ایرانی ساسانی بود که از ایالت فارس برخاستند، بر پادشاه اشکانی چیره شدند و بر جای او در تیسفون نشستند. در این دوران پارتی در شمال و فارسی میانه در جنوب ایران زبان گفتاری بود. در چهار سدهٔ فرمانروایی ساسانیان دگرگونیهای اساسی در وضع زبان در ایران پدید آمد. پارتی دیگر بهعنوان زبان رسمی برجای نماند و از سدهٔ چهارم به بعد همهٔ کتیبهها به زبان فارسی نوشته شدند. آرتور کریستنسن، ایرانشناس نامدار دانمارکی، معتقد است که رواج زبان فارسی در مناطق شمال خاوری فلات ایران ناشی از ایجاد مراکز نظامی در خراسان، به منظور دفاع از قلمرو شاهنشاهی در برابر هجوم ساکنان آسیای میانه بود. با تسخیر سرزمین باختر (بلخ) بهدست ساسانیان در سال ۵۵۸ میلادی، فارسی در بلخ به عنوان زبان رسمی جایگزین زبان بلخی شد و به علت اینکه دستور زبان فارسی به مراتب از بلخی سادهتر بود مردم این ناحیه به آسانی فارسی را پذیرفتند و این آغازی شد بر گسترش فارسی در آسیای میانه.[ در نیمه شمالی ایران و بهویژه خراسان، زبان فارسی از زبان پارتی تأثیر زیادی گرفت و باعث شد تا در این ناحیه گویش تازهای از فارسی (گویش شمالی آن زمان) بهوجود بیاید که با گویش جنوبی (در پارس و خوزستان و...) تفاوتهایی پیدا کرد؛ با انتقال مقر شاهنشاهی ساسانیان به تیسفون و مناطق شمالی، گویش شمالی که در تیسفون رواج بیشتری یافته بود برای تمایز با گویش اصلی منطقه فارس یعنی همان گویش جنوبی، به عنوان فارسی دری (پارسی درباری) نامیدهشد. بنابر این، در این زمان به گویش دستنخوردهتر استان فارس، پارسی، و به گویش شمالیتر که عناصر زیادی از پارتی را در خود جذب کردهبود پارسی دری گفته شد. برای نمونه در حالی که در فارسی (جنوبی) واژه «گَپ» رایج بود در گویش شمالی برای همین معنی کلمه «بزرگ» بهکار رفت. در سده هفتم میلادی زبان فارسی زبان گفتاری نیمه جنوبی ایران، از خوزستان تا سیستان بود. در نیمه شمالی ایران فارسی زبان شهرها و زبان رسمی بود ولی پارتی هنوز در روستاها زبان گفتاری ساکنان بود. در بلخ نیز فارسی زبان رسمی نوشتاری و در حال گسترش به عنوان زبان گفتاری در جامعه بود. فارسی در این دوره در سغد و خوارزم تبدیل به زبان میانجی و بازرگانی شدهبود. بر اثر این روندها، زبان پارتی در همان دوره پیش از اسلام از خراسان بزرگ رخت بربست و جای خود را به فارسی (میانه) داد و عربها پس از حمله به ایران زبان فارسی دری را به عنوان زبان تماس با مردم محل برگزیدند و سربازان حملات اسلامی به شرق همین زبان فارسی دری را با خود در مناطق دوردستتری در آسیای میانه گسترش دادند. منبع:wikipedia.org زبان پارسی نو در طول تاریخ و در پهنههای مختلف جغرافیایی نامهای متفاوتی داشته و دارد. این زبان بصورت رسمی در ایران به نام پارسی، درافغانستان دری، در تاجیکستان به نام تاجیکی و در ازبکستان به نام فارسی مشهور است. اگرچه مردم فارسی زبان افغانستان همچنان زبان خود را پارسی مینامندزبان فارسی در بحرین نیز نام عجمی دارد. در ترکیه عثمانی که زبان پارسی دارای جایگاهی ادبی بود نام پارسی برای آن کاربرد داشت. در هند به زبان پارسی، فارسی میگویند. فارسی زبانان در گذشته واژگان دری و پارسی را نیز برای این زبان بکار میبردند و فارسی که معرب پارسی است. در کشور ایران نام این زبان در سراسر کشور پارسی است.[ در زبان عربی کلاسیک بویژه قرنهای نخست دوره اسلامی به زبان پارسی لسان العجم یا زبان عجم و به ایرانیان عجمی و بندرت عجمو میگفتند. بطور نمونه در تفسیر الضحاک آمدهاست منظور قرآن از عجمی سلمان فارسی است. منبع:wikipedia.org بنای بوشهر را به اردشیر ساسانی نسبت دادهاند. ولی بوشهر کنونی که تاریخچه ۳۰۰ ساله دارد را «ابومهیری» پسر شیخ ناصرخان آل مذکور (ناخدا باشی کشتیهای نادرشاه و بنیان گذار خاندان آل مذکور) در سال هزاروصدوپنجاه قمری (۱۱۱۴ش/ ۱۷۳۵م) پایهگذاری کرد، علت تاسیس این شهر به دلیل این بود که نادر شاه میخواست بندری در جنوب بسازد و همچنین نیروی دریایی را تاسیس کند.
این بندر چنان پر رونق شد که به عنوان رقیب بزرگی برای بندر بصره به حساب میآمد. این شکوفایی تجاری تا آنجا پیشرفت که «حاج محمد شفیع» اجازه چاپ و نشر اسکناس رایج بوشهر را به دست آورد و این امتیاز تا برقراری بانک شاهی، در بوشهر باقی بود. بندر بوشهر از اولین مراکزی بود که دارای صنعت چاپ سنگی شد و همچنین بعدها در صنعت یخ سازی و برق پیشرو بود، مردم این شهر از اولین مردمان ایران بودند که با نشریات و مجلات آشنا شدند از اولین نشریات بوشهر میتوان به روزنامههای مظفری. خلیج ایران و ندای جنوب اشاره کرد، همچنین به دلیل رونق و موقعیت خاص اولین نمایندگیهای شرکتهای تجاری و کنسولگری دولتهای خارجی از جمله بریتانیا، آلمان و روسیه و امپراطوری عثمانی در این شهر دایر شد ولی این رونق با توسعه راه آهن به خرمشهر منتقل شد.
جبههٔ ساحلی بافت قدیم بوشهر در سال ۱۳۷۸ تحت شمارهٔ ۲۳۶۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
منظرهٔ شهر آمیزهای از رنگهای سفید، زرد و قهوهای است. بافت شهر بوشهر از حدود هفتاد سال پیش یعنی پس از جنگ جهانی اول رونق خود را از دست داده و مصالح مورد نیاز آن که از آفریقا و هند تأمین میشده کمتر در دسترس بوده و ساکنین اصلی شهر شروع به ترک آن و مهاجرت به سایر نقاط کشور کردهاند. پس از جنگ دوم جهانی این مساله شدت گرفته و پس از انقلاب اسلامی نیز با تخریب بیش از یک چهارم این بافت توسط ادارهٔ بندر سیر صعودی این مهاجرت و تخریب شدت چند برابر یافته و هم اکنون به صورت نیمه ویرانهای درآمدهاست.
www.wikipedia.org
سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:پیشینه تاریخی بوشهر,پیشینه تاریخی,تاریخ,پیشینه,پیشینه بوشهر,پیشینه شهر بوشهر, :: 21:58 :: نويسنده : سمانه علیپور
پیشینه تاریخی
براساس کاوش های انجام شده ، منطقه بوشهر، پیش از ورود و استقرار «آریایی ها» محل سکونت نژادهای بومی و گروه های مختلفی بوده است. در دوره حکومت «عیلامی ها»، این منطقه که «لیان» نامیده می شد، از «بندر دیلم» شروع شده و تا «بندر سیراف قدیم» ، در حوالی «بندر طاهری» در شهرستان کنگان ادامه داشت.
لیان به معنی « آفتاب درخشان» یا «سرزمین آفتاب درخشان» است که نامی عیلامی محسوب می شود. اهمیت این منطقه در آن زمان بیشتر به لحاظ حفاظت دريايي مرزهاي جنوبي، تجارت با حوزه جنوب شرقي درياي پارس -نواحي اقيانوس هند و جنوب شرقي آسيا– و از همه مهم تر داشتن موقعيت مهم مذهبي، یعنی وجود «معبد ایزد بانوی بزرگ لیان» بود. همچنین، مطابق خشت نوشته عصر عیلامی که از محلی به نام «تل پی تل» یعنی «تپه ای کنار تپه ای» در جنوب محله امام زاده بوشهر بدست آمده است ، معبد بزرگ خداي ايلامي «ان شوشيناك» نیز در این منطقه قرار داشت.
سرزمین بوشهر، در دوران حكومت هخامنشيان، جزو یکی از ساتراپ نشین های پارس بود. در زمان حکومت سلوكيان و ساسانيان بوشهر یا «ریو اردشیر» به عنوان بندر مهم تجاري و فرهنگی مورد توجه بود. ساسانيان در «ريواردشير» كه بعدها «ريشهر» نام گرفت، قلعه مستحكمي با دیوار های بلند و برج بنا كردند كه اطراف این دیوار از يك طرف به سمت دريا بود و از سه طرف دیگر مشرف به خندق هاي عظيمي بود كه هنگام حمله احتمالي دشمن و يا هرگونه خطري، از آب دريا پر مي شد.
با سقوط سلسه ساساني به دست اعراب مسلمان تمدن و فرهنگ «ريشهر» نيز رو به زوال گذاشت. فتح ريشهر به دست مسلمانان به اندازه اي اهميت داشت، كه جمعي از مورخان اسلامي آن را با فتح قادسيه مقايسه كرده اند. بلاذري در فتوح البلدان مي نويسد: «در اين جنگ در دشواري و كثرت نعمتي كه به دست مسلمين افتاد ، همانند جنگ قادسيه بود.»
در خصوص اوضاع ريشهر، پس از سقوط آن به دست مسلمانان تا زمان روی کار آمدن نادر شاه افشار اطلاعات اندكي در دست است. اقدام های نادر شاه و سياست دريايي او براي مبارزه با عثماني ها و گسترش قلمرو دريايي در خليج فارس سبب شد تا اين شهر بندري بار ديگر مورد توجه قرار گيرد. وی آن جا را به عنوان پايگاه ناوگان دريايي خود در خليج فارس برگزيد و نامش را به «بندر نادريه» تغيير داد. «نادر شاه» با به كار گماردن يك تاجر انگليسي به نام «جان التون» بوشهر را به صورت يك مركز مهم كشتي سازي و پادگان نظامي در آورد.
با مرگ نادر در سال ۱۱۶۰ هـ.ق سپاه دريايي او بين حکام بوشهر و بندرعباس تقسيم شد، شيخ ناصرخان آل مذکور، كه در دوران نادر يكي از سالاران وي بود، پس از مرگ نادر شاه كشتي ها و ناوگان مستقر در بوشهر را تصرف کرد و حكومت مقتدرانه «خاندان آل مذكور» كه قريب يكصد سال بر بوشهر حكمراني كردند را بنيان نهاد. بوشهر در زمان «خاندان آل مذكور» رو به عمران وآباداني گذاشت و روابط تجاري گسترده اي با هلندي ها برقرار كرد. در دورة زمامداري «كريم خان زند» ، بوشهر و تاريخ آن وارد مرحلة تازه اي شد. در سال ۱۱۷۷ هـ.ق انگليسي ها با حمايت شيخ ناصر خان آل مذكور قرار داد معروفي با كريم خان زند منعقد كردند كه اين قرار داد زمينه ساز حضور استعماري انگليسي ها در جنوب ايران و خليج فارس بود. بوشهر، در دوره كريم خان، بندر بازرگاني اصلي ايران به شمار می آمد.
در دوران قاجاريه این سرزمین به صورت بندر مهم تجاري، فرهنگي و سياسي در آمد. بوشهر در دوره قاجار معتبرترين بندر تجاري ايران بود بطوری كه اكثر دول خارجي مانند انگليس، روسيه، آلمان، ايتاليا، فرانسه، هلند، نروژ و عثماني در اين شهر دفتر نمايندگي سياسي و تجاري دایر کردند و به دروازه جنوبي ايران براي تبادل افكار سياسي و مناسبات فرهنگي تبدیل شد. به نوشته «دائرة المعارف ايرانيكا»، در آغاز سدة نوزدهم ميلادي پس از ناآرامي هايي كه نمايانگر پيدايش خاندان قاجار بود، سالانه نزديك به صد كشتي انگليسي و عربي از هند و مسقط براي انجام امور بازرگاني وارد بندر مي شدند و با خود پارچه، انواع ادويه، چاي، برنج شكر و غیره از اروپا ، هند و چين مي آوردند.
در سال ۱۳۳۳ هـ.ق نيز در زمان جنگ جهاني اول و به دنبال قيام «ریيسعلي دلواري» عليه منافع انگليسي ها در جنوب ايران، انگليسي ها نيروي تقويتي به بوشهر اعزام كرده وشهر بوشهر را اشغال نمودند.
پس از پايان جنگ جهاني اول و با روی کار آمدن رضا پهلوی، بوشهر همچنان كانون پر تشنج وقايع باقي ماند و خوانين بسياري عليه حاكميت رضا شاه سر به طغيان برداشتند. در دورة حاكميت رضا پهلوی با كشيده شدن راه آهن سراسري و انتقال حجم عمده داد و ستدهاي تجاري از ايران به بصره در دوره حکومت رضا پهلوی و نیز پس از جنگ جهاني دوم، بوشهر، جايگاه خود را به عنوان ستاد فرماندهي انگليسي هاي مقيم در حوزه خليج فارس از دست داد.
این منطقه در زمان جنگ تحميلي عراق به ايران نيز ايفاگر نقش هاي اقتصادي و استراتژيكي مهمي بود و هم اكنو ن از نظر استراتژيكي، اقتصادي و گردشگري براي ايران داراي اهميت بسياري است.
استان بوشهر در سال ۱۳۵۲ ه . ش، به استاني مستقل تبديل شد كه با دربرگرفتن شهرستان ها، شهرها و روستاهاي متعدد از جمله مناطق مهم جنوب ايران به شمار می آید.
جمعه 6 بهمن 1391برچسب:پیشینه تاریخی استان بوشهر,پیشینه تاریخی,تاریخ,پیشینه, :: 1:11 :: نويسنده : آرمن کردی
|